دیار نخل و رود

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

ساعت

امکانات

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 80
بازدید هفته : 627
بازدید ماه : 638
بازدید کل : 97832
تعداد مطالب : 153
تعداد نظرات : 58
تعداد آنلاین : 1

Alternative content



جملات قصار زیبا

وقتی میتوانی با سکوت حرف بزنی ، بر پایه های لغزان واژه ها تکیه نکن

==========================

از زشت رویی پرسیدند :

آنروز که جمال پخش میکردند کجا بودی ؟

گفت : در صف کمال

==========================

اگر کسی به تو لبخند نمیزند ، علت را در لبان بسته خود جستجو کن

==========================

مشکلی که با پول حل شود ، مشکل نیست ، هزینه است

==========================

همیشه رفیق پا برهنه ها باش ، چون هیچ ریگی به کفششان نیست

==========================

چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی دست دعا به درگاه خداوند برداری

==========================

با تمام فقر ، هرگز محبت را گدایی مکن

و با تمام ثروت هرگز عشق را خریداری نکن

==========================

نويسنده: قاسم شجاعی تاريخ: دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

عیدتان مبارک

 

                   عید
     مبعث
   مبارک باد
نويسنده: قاسم شجاعی تاريخ: دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درس زندگی (4)

مرد با عجله سوار اتومبیلش شد و راه افتاد. سرعتش تقریبا زیاد بود. باید سریع به فرودگاه می رسید
در یکی از خیابان ها هنگام دور زدن، به خاطر سرعت زیادش نزدیک بود که با یک اتومبیل دیگر تصادف کند
راننده ی آن اتومبیل فورا توقف کرد و با توقفش باعث شد که راه برای مرد بسته شود و ناگزیر، وی هم متوقف شد. راننده ی آن اتومبیل سرش را از پنجره آورد بیرون و مرد را با صدای بلند به باد ناسزا گرفت
مرد از او پوزش خواست اما آن راننده همینطور به ناسزاگویی و عصبانیت ادامه می داد، سپس از اتومبیلش پیاده شد و به سمت اتومبیل مرد آمد و سرش را از پنجره داخل کرد و باز هم ناسزا گفت
مرد بار دیگر عذر خواهی کرد، اما راننده گفت که قصد دارد درسی به مرد بدهد
مرد سعی کرد که از درب سمت شاگرد پیاده شود و از او فاصله بگیرد. تصمیم داشت که با آن راننده کاری نداشته باشد مگر اینکه او وارد "دایره" وی بشود
راننده با کمی فاصله از مرد ایستاد و او را برانداز کرد
مرد گفت: "من به شما گفتم که متاسفم"
راننده گفت: "می خواهی زبانت را از دهانت مرد به آرامی پرسید: "حال با این کار چه چیزی گیرت می آید؟  من تقریبا دو برابر سن تو را دارم و مجادله بین ما صحیح نیست "بیرون بیاورم و در حلقومت فرو کنم؟


ادامه مطلب
نويسنده: قاسم شجاعی تاريخ: شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

داستان شکل گیری سرود " ای ایران"

 

در شهریور 1323زمانی که نیروهای انگلیسی و دیگر متفقین تهران را اشغال کرده بودند،
حسین گل گلاب تصنیف سرای معروف، از یکی از خیابان های معروف شهر می گذرد.
او مشاهده می کند که بین یک سرباز انگلیسی و یک افسر ایرانی بگو مگو می شود و سرباز انگلیسی، کشیده محکمی در گوش افسر ایرانی می نوازد.
گل گلاب پس از دیدنِ این صحنه، با چشمان اشک آلود به استودیوی روح الله خالقی (موسیقی دان)
می رود و شروع به گریه می کند.
غلامحسین بنان می پرسد ماجرا چیست؟ او ماجرا را تعریف می کند و می گوید:
کار ما به اینجا رسیده که سرباز اجنبی توی گوش نظامی ایرانی بزند ! سپس کاغذ و قلم را بر می دارد و با همان حال، می سراید:
ای ایران ای مرز پرگهر
ای خاکت سرچشمه ی هنر
دور از تو اندیشه بدان
پاینده مانی و جاودان
ای دشمن! ار تو سنگ خاره ای من آهنم
جان من فدای خاک پاک میهنم...

ادامه مطلب
نويسنده: قاسم شجاعی تاريخ: شنبه 27 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

حکایت درس ومدرسه

 

دو شاگرد پانزده ساله دبیرستان نزد معلم خود آمده وپرسیدند)):استاد اصولا" منطق چیست؟))معلم کمی فکر کردوجواب داد:گوش کنید،مثالی می زنم،دو مرد پیش من می آیند.یکی تمیز ودیگری کثیف.من به آنهاپیشنهاد می کنم حمام کنند.شمافکرمی کنید،کدام یک این کار را انجام دهند؟هردوشاگردیک زبان جواب دادند:خوب مسلما" کثیفه!معلم گفت:نه،تمیزه.چون او به حمام کردن عادت کرده وکثیفه قدر آن را نمی داند.پس چه کسی حمام می کند؟حالا پسرهامی گویند:تمیزه!معلم جواب داد:نه،کثیفه.چون اوبه حمام احتیاج دارد.وبازپرسید:خوب،پس کدامیک ازمهمانان من حمام می کنند؟یک بار دیگرشاگردها گفتند:کثیفه!معلم دوباره گفت:امانه.البته که هردو!تمیزه به حمام عادت داردوکثیفه به حمام احتیاج دارد.خوب بالاخره کی حمام می گیرد؟بچه ها با سردرگمی جواب دادند:هردو!معلم باردیگرتوضیح می دهد:نه،هیچ کدام!چون کثیفه به حمام عادت ندارد وتمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد!شاگردان با اعتراض گفتند:بله درسته.ولی ما چطورمی توانیم تشخیص بدهیم؟هربارشمایک چیزی را می گوییدوهردفعه هم درست است.معلم در پاسخ گفت:خوب پس متوجه شدید،این یعنی منطق!واز دیدگاه هرکس متفاوت است.
نويسنده: قاسم شجاعی تاريخ: پنج شنبه 25 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

حکایت درس و مدرسه

 

این داستان واقعی است واتفاق افتاده است.چهار دانشجوشب امتحان بجای درس خواندن به مهمونی وخوش گذرونی رفته بودندوهیچ آمادگی امتحان شون رو نداشتند.روز امتحان به فکرچاره افتادندوحقه ای سوارکردندبه این صورت که سرو روشون روکثیف کردند و مقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغییراتی بوجود آوردند.بعد به دانشگاه رفتندویکراست سراغ استادراگرفتند.مسئله روبااستاداینطور مطرح کردندکه دیشب به یک مراسم عروسی خارج ازشهررفته بودندودر راه برگشت ازشانس بد یکی ازلاستیک های ماشین پنچرمیشه واونا باهزارزحمت وهل دادن،ماشین روبه یه جایی رسوندن واین بوده که به آمادگی لازم برای امتحان نرسیده اند.بعدازکلی اصرار قرار میشه سه روزدیگه یک امتحان اختصاصی برای این چهار نفر برگزار بشه.آنها هم بشکن زنان از این موفقیت بزرگ،سه روزتمام به درس خوندن مشغول میشن و روزامتحان با اعتمادبه نفس بالا به اتاق استاد میرن تا اعلام آمادگی خودشون روابراز کنند!استادعنوان میکنه بدلیل خاص بودن وخارج ازنوبت بودن این امتحان باید هر کدوم ازدانشجوها توی یک کلاس بنشیندوامتحان بدن.آنها هم به خاطر داشتن وقت کافی وآمادگی لازم باکمال میل قبول می کنند.امتحان حاوی دو سوال وبارم بندی ازنمره بیست بود:  
1-نام ونام خانوادگی:2نمره
2-کدام لاستیک پنچر شده بود؟18نمره
الف-لاستیک سمت راست جلو
ب-لاستیک سمت چپ جلو
ج-لاستیک سمت راست عقب
د-لاستیک سمت چپ عقب
نويسنده: قاسم شجاعی تاريخ: شنبه 20 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

سالروز درگذشت برادرم اردشیر

 

                                     بنام خداوند یکتا
تقدیم به آنکه محبتش درخاطرم،خاطرش دریادم ویادش تا ابد دردلم زنده است.
     ما که در یاد همیم،ازچه جداییم؟            کی شود باردگر گردهم آییم؟
در سالروز درگذشت برادرعزیزم " اردشیر " (که ششم خردادماه می باشد)هرچه فکر کردم ازکجا شروع کنم وازکدام خوی ومنش ورفتار ایشان بنویسم چیزی به ذهنم نرسید تا اینکه یکی از مهمترین خصلت هایش که مردم داریش بود به ذهنم رسید که در روز تشییع پیکرش به آن پی بردم.جمعیت انبوهی که ازهمه اقشار جامعه درآن مراسم شرکت کرده بودند تا آخرین وداع را با ایشان داشته باشند.انسان های شریفی که عده ای از آنها را برای اولین بار می دیدم و از شهرهای دور ونزدیک آمده بودند وما شرمنده همه شدیم که
نتوانستیم حداقل خوشآمدگویی وتشکر وقدردانی که شایسته آنها می بود رابعمل آوریم

دیار نخل و رود


ادامه مطلب
نويسنده: قاسم شجاعی تاريخ: چهار شنبه 17 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

جشن های قدیم ایرانیان (3 )

 

خرداد
یکم خرداد:اورمزد روز
جشن ارغاسوان به معنای " نزدیک شدن گرما " است.این جشن در نخستین روز" هروداد" که همان خرداد است همزمان با کاشت کنجد برگزار می شد.امروزه همچنان کاشت کنجد،پنبه،کرچک ودیگردانه های روغنی دراستان های مرکزی ایران وگاه همراه با مراسمی انجام می شود.
ششم خرداد:خرداد روز
جشن " خردادگان "، جشنی درستایش و گرامیداشت خرداد و گرمایش که پدید آورنده میوه ها بود.
بیست ونهم خرداد:مانتره سپند روز
این جشن را مردمان سوادکوه مازندران " عیدماه" می نامندوبا آتش افروزی بربلندی ها به شادی وبازی های گروهی می پردازند وگاه می کوشند تاجشن عروسی خودرا دراین هنگام برگزار کنند.
سی ویکم خرداد:روز زیادی
روز پایان سال در تقویم گاهَنباری.درپایان این روز وآغاز تابستان،خورشید به بالاترین جایگاه خود می رسد که نام خرداد به معنای رسایی وکمال به همین مناسبت به این ماه داده شده...بازمانده هایی از جشن های آغاز سال نو وآغاز تابستان هنوز در برخی رسوم ایرانی باقی مانده است.
نويسنده: قاسم شجاعی تاريخ: دو شنبه 15 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

آیا می دانید که...( 4)

 

آیا می دانید که اولین مردمانی که سیستم اگو یا فاضلاب را جهت تخلیه آب شهری به بیرون از شهر اختراع کردند ایرانیان بودند.
آیا می دانید که اولین مردمانی که اسب را به جهان هدیه کردند ایرانیان بودند.
آیا می دانید که داریوش کبیر طرح تعلیمات عمومی وسوادآموزی را اجباری وبه صورت کاملا"رایگان بنیان گذاشت که به موجب آن همه مرد م می بایست خواندن و نوشتن بدانند که به همین مناسبت خط آرامی یا فنیقی را جایگزین خط میخی کرد.
آیا می دانید که اولین مردمانی که حیوانات خانگی را تربیت واز آنها استفاده کردند ایرانیان بودند.
آیا می دانید که اولین مردمانی که مس را کشف کردند ایرانیان بودند.
آیا می دانید که اولین مردمانی که ذوب فلزات را آغاز کردند ایرانیان بودند آن هم در شهر سیلک در اطراف کاشان.
آیا می دانید که داریوش برای ساخت کاخ پرسپولیس که نمایشگاه هنرآسیا بوده 25هزار کارگر را به صورت 10 ساعت کار در تابستان و8 ساعت در زمستان به کار گماشته بود وبه هر استاد کار هر5روزیکباریک سکه طلا(داریک)می داده و به خانواده کارگران به غیر ازمزد آنها روزانه 250گرم گوشت همراه با روغن ،کره،عسل وپنیر می داده است وهر10 روز یکبار استراحت داشتند.
آیا می دانید که اولین مردمانی که عطر را برای خوشبو شدن بدن ساختند ایرانیان بودند.
آیا می دانید که کیخسرو پادشاه ایرانی شهری به نام خجند را در شوروی سابق ساخت که آن را عروس دنیاخوانده اند.دیوار50فرسنگی خجند مرز ایران وتوران بوده است.خجند تا دوران انقلاب بولشویکی در روزگار فرمانروایی شوروی به لانه هنرمندان مشهور بود و الان در تاجیکستان قرار دارد.

منبع :هفته نامه " یکشنبه "

نويسنده: قاسم شجاعی تاريخ: یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

روز پدر

 

راحت نوشتیم " " بابا " نان داد "
بی آنکه بدانیم " بابا" چه سخت
برای نان همهجوانیش "را داد
سالروز میلاد مولود کعبه،فاتح خیبر،قوت قلب پیامبر،همسر بانوی دوعالم،پدریتیمان،امیرمومنان حضرتعلی( ع) و روز پدرو روز مرد را به شما دوستان وعزیزان تبریک و تهنیت عرض می کنم
نويسنده: قاسم شجاعی تاريخ: یک شنبه 14 خرداد 1391برچسب:, موضوع: <-PostCategory-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to ghasem.shojaei.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com